با دختر عمم رفتیم عطاری به فروشنده میگه 1000تومن زردچوبه بده
1000تومن فلفل سیاه بده، بعد فروشنده کشیده داده، بعد دختر عمم
میگه خب عاقا چقدر میشه؟
من :|
فروشنده :|
***بدو بیا جک***
دیشب مهمون داشتیم ، یه بچه ی ۴-۳ ساله هم داشتن!
بچه که چه عرض کنم ، زلزله هفت ریشتری !
از کله ی سحر دارم پس لرزه هاشو جمع میکنم ، هنوز تموم نشده!
والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت
“نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!
ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی
میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته !
اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف
***بدو بیا جک***
گودزیلامون نشسته بود داشت انشا می نوشت. موضوعش هم
نامه ای به دوستی که ازش دورید بود. نوشته :دوست عزیزم! در جواب
نامه ات آدرس خانه تان را هم بنویس تا نامه هایم را برایت بفرستم.
اصن یه وضعی!!!
***بدو بیا جک***
امروز بابام بهم گفت پدر سگه کره خر!
دچار بحران شخصیتی شدم
چطور همچین چیزی ممکنه؟
اصلا یه وضعیه
***بدو بیا جک***
ی داداش گودزیلا دارم باذوق نشستم کنارش میگم عزیزم دوس داری من برا عروسیت چجوری برقصم؟ میگه برو بابا تا اون موقه ک تو هف تا کفن پوسوندی اصن ی وذی
***بدو بیا جک***
دختره استاتوس زده بود :بعد از ترکم، مرا به کدامین تن میسپاری؟ من زیرش نوشتم :به ۵ تن ال عبا
کصافط فوری زد حذفم کرد اینقدر شعورم نداره که بفهمه من دعاش کردم
اصلا یه وضعیه
***بدو بیا جک***
یه روز تو کلاس نشسته بودیم معلم زبان فارسیمون داشت یه جمله مثال میزد گف زندگی چیست؟ بعد یهو کل کلاس داد زدن عشقو دلداری وقتی با یاری پس چی کم داری:)))))))))))) اصلن یع وضی بوووووووووووووود جای منصور خالی بود
***بدو بیا جک***
خانومم داش نمازمیخوند منم دراز کشیده بودم نگاش میکردم یه دفه پوکی زده زیرخنده میگم پس چرا میخندی میگه آخه قیافت خیلی خنده داره. ببین مابا کی داریم زندگی میکنی والا... یادش رفته اونروزا که عاشق همین قیافه خنده دارم بوداصن یه وعزی
***بدو بیا جک***
امروزعصررفتم خونه دوستم دنبالش بریم بیرون، خوشتیپ کرده بودم یه عینک دودی هم زده بودم، زنگ روزدم خواهرش که۵ساله هس اومده دم در، میگم سلام کوچولو، میگه سلام خوشکله افتاب بدم خدمتتون، هیچی دیگه عسلا یح وعععظی بود
***بدو بیا جک***
یکی از دوراهی‌های زندگی وقتی است که نمی‌دانید
در شیشه‌ای مقابل‌تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!
***بدو بیا جک***
دیشب خواب دیدم دوست دخترم رفت زیر تریلی ۱۸ چرخ.
یه دفه از خواب پریدم.تمام تنم میلرزید.حالم بد شد.
سریع رفتم گوشیمو برداشتم بهش زنگ بزنم دیدم شارژ ندارم.
داشتم دیوونه میشدم
.
.
.
.
.
.
یهو یادم افتاد من اصلا دوست دختر ندارم
اصلا یه وضعی بودا
***بدو بیا جک***
بابای من بهم گفته چه جوری ثروتمند شده.^_^
یه روز یه سیب تو خیابون پیدا می کنه،اونو200تومن می فروشتش.
خب بعدش؟
بعد با اون 200 تومن دو تا سیب می خره.
بعد هر کدومو 400 تومن می فروشتش.
خب بعدش؟
بعدش عموش می میره.بهش ارث می رسه :l
نظرات شما عزیزان: